به گزارش شهرآرانیوز، پنجمین روز از دومین ماه پربلای تاریخ تشیع یعنی ماه صفر، سالروز شهادت یکی از جاودانهترین شخصیتهای تاریخ اسلام است. فاطمه صغیره، سومین دختر امام حسین(ع) که ما او را با نام رقیه(س) میشناسیم، تا زمان ورود کاروان به نینوا، عضو خردسال و محبوب کل کاروان بود، اما پس از روایت قتلگاه به حدی از ظرفیت وجودی رسید که خود بهتنهایی عامل رسوایی بنیامیه شد.
اکنون به مناسبت فرارسیدن هشتم مردادماه و سالروز شهادت حضرت رقیه(س)، شهرآرانیوز با دوتن از رزمندگان قهرمان مدافع حرم در سوریه به گفتوگو نشسته است. این دو مجاهد گمنام، سالها در دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) پنجهدرپنجه تروریستهای تکفیری بودهاند و اکنون راوی ناگفتههایی هستند که ارتباط قلبی رزمندگان مدافع حرم با معارف حسینی و بهخصوص دختر سهساله سیدالشهدا(ع) را به تصویر میکشد. نام واقعی این افراد بنا به ملاحظات امنیتی و به درخواست خودشان منتشر نمیشود.
«به نظر من، مهمترین نکته درباره بههمپیوستگی جبهههای دفاع از حرم و توسل به حضرت رقیه(س) همین است که از حدود سال ۱۳۹۱ و با وجود اوجگیری قدرت تکفیریها، مدافعان حرم هرگز اجازه ندادند که حرم شریف حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) توسط تروریستها تصرف شود.»
غلامعباس، رزمنده مشهدی مدافع حرم، با بیان این مطلب میگوید: در بُرهههایی از زمان، کار به جایی میرسید که تروریستها به ۲۰۰ متری حرم مطهر میرسیدند. نیروهایشان یکدیگر را با آتش سنگین پشتیبانی میکردند تا افرادی بتوانند با آرپیجی و سلاحهای انفرادی بُرد بلند، حرم را هدف قرار بدهند، اما رزمندگان حتی به قیمت تقدیم جان، هرگز اجازه ندادند حرمها به دست این حرامیها بیفتد.
او میافزاید: عنایات در اینباره بسیار است. همرزمی داشتیم که خودش از شجره طیبه سادات بود، به حضرت رقیه(س) زیاد توسل داشت و اتفاقاً شهید هم شد. خودش برایم تعریف میکرد که سال ۱۳۹۴، ابتدای عملیات محرم و صفر، دختر سهساله سیدالشهدا(ع) را در خواب دیده که به او فرموده بود «ما از شما حمایت میکنیم و پیروزی شما را در این عملیات قرار میدهیم»؛ واقعاً هم همین شد و به اذعان همه تحلیلگران، عملیات محرم و صفر در سال ۱۳۹۴، فتحالفتوح مقاومت لقب گرفت.
این رزمنده مدافع حرم بیان میکند: من باور دارم اینکه در فرهنگ ما دخترها را با پدرهایشان بیشتر مأنوس میدانند، بنیانگذارش حضرت رقیه(س) است. خیلی از رزمندگانی که بهتازگی پدر شده بودند و فرزندشان هم دختر بود، بیش از همه به حضرت رقیه(س) توسل میکردند. تصاویر جانکاه، اما جاودانهای هم که بعدها از وداع دختران خردسال این شهدا با پیکر پدرهایشان در رسانهها منتشر میشد، بیش از همه تداعیکننده همان ارتباط حضرت رقیه(س) و حضرت سیدالشهدا(ع) بود. واقعاً میگویم؛ بسیاری از رزمندگان ما با این مفاهیم زندگی کردند و شهید شدند. من به این موضوع باور دارم.
دومین مخاطب ما با نام جهادی «ابوعلی»، رزمنده دلاور و مجاهدی از استان تهران است. او در وصف آنچه به چشم خود در جبهههای دفاع از حرم دیده و لمس کرده است، میگوید: من خیلی برای اعزام تلاش کردم، اما هربار ناموفق بودم تا اینکه در روضه شب شهادت حضرت رقیه(س) به خانم متوسل شدم. همان شب، بعد از مراسم در هیئت بودیم که از قضا دو برادر افغانستانی آمدند دقیقاً کنار من نشستند و باهم از آخرین اعزام خود به سوریه صحبت کردند. با آنها همکلام شدم و فهمیدم از لشکر سرافراز و قهرمان فاطمیون هستند. اندکی بعد، با مشورت همان دونفر، هویت افغانستانی برای خود دستوپا کردم، لهجه افغانستانی را یاد گرفتم و مقدمات اعزام من فراهم شد.
او میافزاید: در اولین دورهای که به جبهه اعزام شدم، شمار زیادی از همرزمان ما در عملیاتهای مختلف شهید شدند. واقعاً اینطور بگویم که بدون استثنا، همه این شهدا متوسل به حضرت زینب(س) و بهویژه حضرت رقیه(س) بودند. دقیقاً به یاد دارم قبل از آغاز هر عملیات، سربند یازینب(س) و یارقیه(س)، زودتر از آنچه فکرش را بکنید، تمام میشد و انتخاب اول برادران همرزم ما بود. این مداومت بر ذکر و بهخصوص رجزهایی هم که با فریاد درباره حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) در میانه آتشبارهای سنگین خوانده میشد، باعث میشد تکفیریها خیلی غیظ پیدا کنند و به همین دلیل، اول از همه سرهای مبارک شهدایی از تن جدا میشد که این سربندها را به پیشانی داشتند.
این رزمنده مدافع حرم بیان میکند: در واقع همه عملیاتهایی که ما در سوریه انجام میدادیم، با یاد حضرات معصومین(ع) و بهخصوص با استعانت از حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) اجرا میشد. این یک حقیقت انکارناپذیر است که وقتی شما در میانه آتش سنگین دشمن گرفتار باشید، یاران و دوستان شما یکی پس از دیگری به شهادت رسیده باشند و تصویری عینی از «باران آتش» پیش چشمتان باشد، فقط همین توسلهاست که میتواند گامهای شما را در راه خدا مستحکم نگه دارد. سالها از آن فریادهای «یازینب(س)» و «یارقیه(س)» در میانه میدان گذشته، اما من هنوز همه آنها را با طنینی جاودانه در ذهن دارم. نهفقط من، همه همرزمانم، همه مدافعان حرم و البته جهان تشیع که پیروزی خون بر شمشیر را همیشه تجربه کردهاند.